سال 91 با دکتر هراتی زاده و بچه های شرکتشان نمایشگاه نانو بودیم. روز دوم یا سوم نمایشگاه برای دقایقی رفتم دبیرخانه که طبقه پایین بود. وقتی برگشتم دیدم سه چهار نفر ازحراست نمایشگاه دارن از در و دیوار غرفه ی پارک بالا میرن! یکی از همین آقایون در حالی که با بیسیمی که در گوشش بود صحبت می کرد یقه یکی دیگه رو گرفته بود داشتن با دکتر صحبت می کردن و در نهایت اونی که توسط حراست یقه شده بود! 10 یا 15 تومان داد به دکتر و حراست هم گرفت بردش.
وقتی قضیه را جویا شدم متوجه شدم این آقا به عنوان نماینده ی یک خیریه اومده بود و از دکتر پول گرفته بود و یک فیش قلابی هم بهش داده بود.
از این موارد زیاد بود. این به خاطر قلب مهربان دکتر هراتی زاده بود. باور کنید اگر حتی مطمئن بود آن متقلب دروغ می گوید، بازهم روش نمیشد درخواستش را رد کند.
بعید می دانم اگر درخواستی از دکتر داشته باشید و به ایشان رو بزنید، نه بشنوید. از اینطور آدم ها کم پیدا میشن.
در کلاس درس شاگردشان نبودم اما زیاد از ایشان آموختم.
سلامت و موفق باشی «مشهدی دوست داشتنی»