ناشر: نشر معارف انقلاب
قیمت: 7000 تومان
«به سوی سرنوشت» مجموعه خاطرات دست نوشته هاشمی رفسنجانی در سال 1363 است، زمانی که وی ریاست مجلس و فرماندهی جنگ را بر عهده داشت. از این رو به نظر میرسد خواندن خاطرات وی به مانند مطالعه تاریخ آن سالهای ایران است که خود وی نیز در مقدمه کتاب به آن اشاره میکند.
در سرتاسر کتاب هاشمی بارها به «عملیات سرنوشت ساز» اشاره میکند که قرار است کار جنگ و عراق را یکسره کند. هر چند این عملیات در پایان سال با نام «عملیات بَدر» انجام شد اما به دلیل اختلافاتی که بین ارتش و سپاه وجود داشت به همه اهداف تعیین شده نرسید.
اختلافات ارتش و سپاه آنقدر بود که هاشمی بارها در طول خاطرات خود با عنوان اختلاف بین صیاد (فرمانده ارتش) و رضایی (فرمانده سپاه) به آن اشاره میکند.
به نظر میرسد شخص صیاد و ارتش به عنوان یک نیروی سازمان یافته و منسجم به سپاه به دید یک نیروی نوپا و کم تجربه نگاه میکرد و از آنطرف سپاه نیز به ارتش به عنوان نیرویی طاغوتی و غیر قابل اعتماد میکرد. تا جایی که محسن رضایی تا آخرین روزهای شروع عملیات سرنوشت ساز (بدر) اطلاعات عملیات را نزد خود نگه میدارد و صیاد را در جریان آن قرار نیمدهد. در هنگام انجام عملیات هم قرار میشود فرماندهی مرکزی به عهده سپاه باشد. صیاد هم قبول میکند. هرچند از نوشته های هاشمی اینگونه بر می آید که پس از عملیات به اهداف مشخص شده نمی رسند و قرار میشود من بعد صیاد تصمیمات نهایی را اتخاذ کند. هاشمی اشاره میکند که در آن جلسه محسن رضایی ناراحت شد، اما قبول کرد.
ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که خاطرات با اینکه توسط محسن هاشمی ویرایش شده، اما نقاط مبهم زیادی دارد و این به دلیل عدم توضیح کامل نویسنده در مورد وقایع روز است که هاشمی دلیل آن را وقت کم خود ذکر میکند. مسلما مبهم بودن برخی مطالب برای نسل سوم که وقایع آن روزها را ندیده ملموس است اما برای کسانی که در جریان وقایع آن روزگار بوده اند کمتر حس میشود. البته در آخرین ویرایش کتاب، پاورقی و ضمیمه هایی جهت توضیح بیشتر به کتاب اضافه شده که کمک زیادی میکند.
من شخصا به خاطر اینکه شنیده بودم این کتاب یک بار توقیف شده، به خواندن آن ترغیب شدم، اما با توجه به نکته ای که ذکر کردم در برخی اوقات به دلیل عدم آشنایی با حال و روز آن زمان، خواندن کتاب خسته کننده میشد.
در پایان به چند نکته جالب در کتاب اشاره میکنم که خواندن آنها خالی از لطف نیست:
ص 17 . پاراگراف چهارم . بند 1:
کمک کشور لیبی و شخص معمر قذافی به ایران برای تهیه موشک در زمان جنگ و قدردانی هاشمی از وی!
ص 43 . پاراگراف دوم:
انتقاد احمد آقا ]خمینی[ از ستاد تبلیغات جنگ در مورد حمله به آمریکا در حالی آمریکایی ها این روزها (12 فروردین 63) نسبت به ما در تبلیغاتشان روی موافق نشان میدهند...
ص 77 . پاراگراف 3 خط 2:
مخالفت امام با کشیده شدن مانع بین خانمها و آقایان در کلاسهای دانشگاه و تعبیر ایشان از این موضوع نسبت به شخصی که قصد این کار را داشت به «خشکه مقدس نادان»!
ص 80 . اولین خط نامه امام:
مجلس شورای اسلامی در راس تمام نهادهای جمهوری اسلامی است...
ص 131 . پاراگراف آخر:
پیشنهاد موسوی نماینده شوشتر به قطع شعار «مرگ بر آمریکا و شوروی» و موافقت امام. ولی هاشمی اشاره میکند: «منتظر فرصت هستیم»
این توضیح رو اضافه کنم که این فرصت تا پایان کتاب (پایان سال 63) پیش نیامد چرا که هاشمی اعتقاد داشت نباید اینکار از موضع ضعف انجام شود. حتی در صفحه 351 زمان حذف این شعار را به بعد عملیات سرنوشت ساز ]عملیات بَدر که قرار است انجام شود[ موکول میکند.
ص 154 . پاراگراف 3:
درخواست حدود 100 نفر از نمایندگان مجلس دوم برای خرید بنز و تویوتا برای آنها به جای پیکان!
هاشمی می نویسد: «وضع روحیه ها خیلی فرق کرده است»!
ص 218 . پاورقی شماره 3:
آذری قمی نماینده قم: «... ولی فقیه در برابر قوه مقننه وظیفه ای جز ارشاد و راهنمایی ندارد...»
وی همچنین پذیرش بازرگان، قطب زاده و بنی صدر را بر گردن امام می اندازد.
جالب اینجاست که وی قرائتی را اینگونه خطاب میکند: «... شیخی به نام قرائتی...»
ص 222 . پاورقی شماره 1:
حمله محمود کاشانی نماینده ایران در دادگاه لاهه به داور بی طرف سوئدی... !
وی گردن داور سوئدی را گرفته و او را تهدید به پرت کردن از پله ها کرده است!. این نشان میدهد برخی دیپلماتهای ما در آن روزگار چقدر غیر دیپلماتیک و کم تجربه بوده اند.
ص 234 . پاراگراف 4 خط 3:
هاشمی ذخیره ارزی را در تاریخ 25/7/63 ، 2 میلیارد و سیصد میلیون دلار ذکر میکند و آن را خطرناک مینامد.
ص 242 . پاراگراف 3 خط 6:
«... حمایت امام و ماها ]هاشمی[ از دولت، مردم را به جای دولت در مقابل نظام قرار خواهد داد...»